حقیقت داستان "حقیقت دوست"

دعوت شده­ ام به مراسم تودیع دکتر حقیقت دوست و معارفه دکتر عباسیان.

مطمئن نیستم بخت شرکت در این مراسم را داشته باشم و از این رو این یادداشت را تقدیم می­کنم به محضر این بزرگوار همراه این دعا که "هر کجا هست خدایا به سلامت دارش".

یکم: توفیق زیارت دکتر حقیقت دوست را قبل از انتصابشان به ریاست دانشگاه بناب نداشتم هر چند که آوازه نام نیکشان را از سالها قبل شنیده بودم.

دوم: از آنجا که حقیر با عزیز نادیده­ ام جناب آقای اعزازی و تیم مشاوران حضرتش قربتی و الفتی نداشتم، در جریان انتصاب دکتر حقیقت دوست به ریاست دانشگاه بناب نه موثر بودم و نه مطلع، ولی این انتصاب را هوشمندانه ­ترین حرکت سیاسی نامبرده می­دانم که منافع سیاسی زیادی برای او و منافع زیادتری برای جامعه دانشگاهی بناب در پی داشت.

سوم: اعتقاد دارم دکتر حقیقت دوست منصوب جناب آقای اعزازی بودند نه منسوب وی.

اما جریان سیاسی خاصی در بناب به دلیل پاره­ای غرض ­ورزی­های سیاسی، تلاش داشت تا ایشان را منسوب به نماینده سابق بناب معرفی نماید و و اهل معنی می­دانند که میان این دو جایگاه "تفاوت از زمین تا آسمانهاست".

چهارم: بر خلاف آمدن دکتر، در داستان رفتن (استعفا یا برکناری) ایشان، اینجانب گرچه موثر نبودم ولی از جمله اصحاب اطلاع می­باشم.

تفصیل جریان، مقال و مجال دیگری می­خواهد که اگر عمری باقی بود و ذوقی، انشاا.

   قلمی خواهد شد.

اما کوتاه و گزیده­­ ی داستان رفتن دکتر این است: دکتر از دخالت­های جریان سیاسی خاص (همان که در بند فوق هم اشاره شد) به تنگ آمده بود و نماینده محترم بناب (شیخ بزرگوار- ادام­ا.

توفیق) هم، آنگونه که دکتر توقع داشت، به حمایت از وی بر نخواست.

"توقعست که از بنده سایه باز نگیری     ولی ترا چه غم از ذره کافتاب بلندی" پنجم: در متنی که عزیزی در نقد نامه ­ی استعفای دکتر نوشته است، یک مغالطه منطقی رخ داده است که منشا آن سوء برداشت نویسنده محترم از تعابیری است که در متن نامه استعفای دکتر آمده است (افراد ذی نفع  و سود جو و عوام فریب و نا آگاه به علم و دانش و دانشگاه .

).

نگارنده محترم ضمیر مرجع متن داخل پرانتز را، نماینده محترم  بناب و خاندان مکرم ایشان معرفی، سپس به تقببیح این ادعای دکتر می­پردازد.

اهل فن این نوع مغالطه پرکاربرد را "مغالطه پهلوان پنبه" می­نامند که در آن،  ابتدا تفسیر نادرستی از ادعای "الف" ارائه می‌شود و سپس همان تفسیر نادرست نقد می‌گردد؛ چنان که به نظر برسد که ادعای اصلی "الف" نقد شده است (مرجع 1).

با اطمینان می­گویم که برداشت نگارنده از تعابیر دکتر صحیح نیست.

ششم: در هفته­ های آخر مسئولیت دکتر حقیقت دوست، بنده نیز به این نتیجه رسیده بودم که ادامه حضور دکتر به صلاح خود ایشان و مجموعه تحت مدیریت ایشان نیست.

اما از رفتن دکتر دو نگرانی در بنده و دوستان مشترک دکتر وجود داشت که اولی اطمینان از حفظ شان دکتر در این جابجائی بود و دومی انتخاب جانشینی که در تراز و طراز سلف خود باشد.

خدا را شاکرم که این دو دغدغه نیز با حسن تدبیر مسئولین بخصوص نماینده محترم بناب و وزیر محترم علوم به کلی رفع شد.

          شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت         صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت والسلام محمد صمدفام [divider] (1) سیدعلی‌اصغر خندان.

مغالطات.

ویرایش سوم.

چاپ سوم.

تهران: بوستان کتاب انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰.

۱۶۳.