مسلما یکی از لازمه های پیشرفت هر شهر و جامعه ای داشتن مطبوعات پویا، اثرگذار، و البته مستقل از مراکر زر و زور و تزویر است.

با توجه به قدرت مطبوعات و نشریات در ایجاد جریان ها له یا علیه شخص یا گروههای مختلف جامعه و نیز تذکر نقاط قوت و ضعف مدیریتی هر جامعه، عدم تحمل وجود مطبوعات از سوی هر شخص شخص یا جریانی قابل پیش بینی بوده ولی به هر روی اگر جامعه ای بخواهد در مسیر پیشرفت و آبادانی گام بردارد، باید در بطن آن جامعه مطبوعاتی قوی و سرزنده وجود داشته باشد تا به انعکاس وقایع موجود در جامعه پرداخته و راه حلهای پیشنهادی خود را ارائه دهد.

از سوی دیگر نیز حفظ فرهنگ ها و سنتها در هر تمدنی با توجه به تغییر دایمی شرایط و انسانها و ورود فرهنگهای بیگانه منوط به ثبت و ضبط و انتشار آداب و رسوم ان جامعه می باشد و در این میان نشریات و مطبوعات در کنار کتب تاریخی، زندگینامه ها، و سفر نامه ها بخشی از این وظیفه را بر عهده دارند.

همچنین یادآوری آداب و رسوم از یاد رفته ی نیاکان نیز از دیگر کارکردهای یک نشریه سالم است.

در شهر زیبای ما، بناب، افسوس که تعداد نشریات به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد که البته برخی از این تعداد معدود هم با  توجه بیش از اندازه به درآمدزایی که بصورت چاپ آگهی متبلور میشود کارایی لازم را از دست داده و وظیفه ی اصلی خویش را از یاد برده اند.

شاید اگر مسئولین شهر در چندین سال اخیر این احساس را داشتند که از سوی همشهریان خود مورد قضاوت واقع شده و اتقادات را گوش می دادند این گونه دچار خودرایی و بی مسئولیتی نمی شدند.

 به هر حال امروز در بناب عزیز جای خالی مطبوعاتی که هر روزه نسخه های بیشماری از آن چاپ شده و در اختیار مردم قرار گیرد بشدت احساس میشود و شاید زمان آن فرارسیده است که قلم بدستان شهر دست بکار شده و به فکر ایجاد مطبوعاتی در خور نام بناب باشند تا بدین شکل دین خود را نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنند ادا کرده باشند.

و تویی که میخواهی بنویسی این را به یاد داشته باش که بهای قلم تو بهشت است چرا که خداوند به چیزی که ارزشش کمتر از بهشت باشد قسم نمیخورد " ن والقلم" امید بنابی.