جنگ نماد ها !؟

شهری بود بسی مشهور از خیلی جهات، و دغدغه ی اهالی شهر همیشه مطرح شدن بود و بس.

البته مطرح بودن خودشان نه بلکه مطرح شدن شهرشان.

شهرت های بسیاری که این شهر بدست آورده بود با تلاش شهرنشینان بسیار کوشا بود و البته مسئولان شهر ، که آن ها هم به نوعی منتخبی از همان اهالی بودند با همان خصلت ها… پیشرفت شهر تا آنجا ادامه پیدا می کند که برای ثبت در اذهان مسافران و میهمانان و دانشجویان و … باید دنبال نمادی می گشتند تا با آوردن نام شهر تصویر آن نماد و بالعکس در اذهان تداعی می گردید.

در این میان یکی با تلاشی بسیار چرخ فلک غول پیکری را در پارک شهر و دیگری المانی بتنی از ساعت عقربه ای را در مرکز شهر تعبیه می کند و آن یکی یادبودی از شهدای شهر می سازد و … هر نمادی در هر دوره ای تا جایی پیش می رود که معنی نماد بودن را پیدا می کند ، دریغ از اینکه همه ، آن ها را نماد شهر می بینند و عده ای اندک نماد شهردار!!! ولی تفکر این عده ی اندک باعث می گردد که شهردار هر دوره ای نماد منسوب به شهردار قبلی را رقیبی برای خود ببیند و در صدد کم رنگ کردن و یا حتی تخریب آن بر آید!! و اینچنین می شود که در این شهر جنگ نماد ها به راه می افتد … ولی در این بین شهرداری از جنس خودشان انتخاب می گردد که بعد از رسیدگی به سیل تبریک ها ؛ فصل انتصاباتشان آغاز می گردد و از قضا مشاوری برای خود بر می گزیند با روابط عمومی بالا و اهل فضل.

این مشاور ادیب با توجه به وجدان بیدارشان هر انتقادی را که متوجه رئیس شان می شود به نزدشان می برند تا در آغاز فصل کاری خود صراط مستقیم را نشانشان بدهند.

اهالی این شهر از مقدس حرم مشاور هنرمند شهردار انتظار دارند که در همین آغازین روزها ، این متن را نیز به محضر کلیددار محترم شهر برسانند تا شاید به حرمت تصاویر و اسامی شهیدان و پرچم سالار شهیدان کاری با نماد شهردار سابق!!(شما بخوانید نماد فعلی شهر) نداشته باشند تا بلکه این بدعت در همین جا ریشه کن شود.

در عوض پیشنهاد می شود در صورت احساس نیاز به یک نماد جدید در شهر نمادها !! این بار طرحی هنری ، مدرن (یا شاید پست مدرن) ، کم هزینه و در شان بناب و به دست متخصصان طراحی گردد تا لااقل روحیه ی هنری شهرداران آینده مانع از تخریب آن ها شود… .