نقدی کوتاه بر استعفا نامه ی  حقیقت دوست

نقدی کوتاه بر استعفا نامه ی دکتر حقیقت دوست در حال آماده سازی یک گزارش تفصیلی از عملکرد دو و نیم ساله ی دانشگاه بناب بودم که متن استعفا نامه ی دکتر حقیقت دوست را در سایت های خبری مشاهده نموده و بهتر دیدم در این برهه از زمان نقدی مجمل بر متن استعغا نامه ایشان بنگارم.

از غلط های املایی و ادبیات ضعیف متن استعفا که بگذریم به کنایه ها و ادعاهای خلاف واقعی میرسیم که مختصرا نکاتی را در این مورد حضورتان عرضه میدارم.

آقای دکتر حقیقت دوست استادیار گروه ریاضی محض دانشگاه شهید مدنی آذربایجان که به تازگی درخواست ایشان برای ارتقا به مرتبه ی علمی دانشیاری از سوی این دانشگاه رد شده در ابتدای نامه از کمبود فضا در دانشگاه بناب نالیده اند و در ادامه از برخی افراد سود جو که مانع اختصاص زمین دانشکدهی آب و برق به این دانشگاه شده اند انتقاد می نمایند.

 هیچ عقل سلیمی اجازه نمیدهد زمین دانشکده ی آب و برقی که دکتر صدیقی با هزاران زحمت و آرزو برای بناب ارمغان آورده بود و در زمان نمایندگی جناب اعزازی دوست عزیز آقای حقیقت دوست به تعطیلی کامل کشیده شده بود به دانشگاه بناب اختصاص یابد و بهانه ای در اختیار وزارت نیرو قرار گیرد تا دانشکده ی آب و برق بناب از بیخ و بن برچیده شود.

نمیدانیم چرا برخی ها هنوز هم فکر میکنند راحت ترین راه بهترین راه است.

در ادامه ی نامه از پیشرفت و توسعه ی روزافزون دانشگاه بناب در زمان دکتر حقیقت دوست سخن به میان آمده و افزایش بودجه ی عمرانی از 3 ملیارد به 6.

5 ملیارد دستاورد بزرگی خوانده شده است.

آقای دکتر حقیقت دوست اگر وزیر محترم تازه کار باشند و به شرایط نا آشنا، اما مردم بناب بخوبی میدانند که حضرتعالی پروژه های در حال افتتاح زمان دکتر مراثی را بنام خودتان ثبت نمودید و برای دیگر پروژه ها که از پیشرفت کمتری برخوردار بودند نتوانستید کاری انجام دهید و هرگز موفق به تکمیل و افتتاح آنها نشدید.

حضرتعالی به گونه ای در نامه در مذمت عوامفریبی سخن رانده اید که یادتان رفته است به خودتان گوشزد فرمایید بودجه ی عمرانی 6.

5 ملیاردی برای یک دانشگاه یعنی کشک! یعنی پول ساخت یک ساختمان آموزشی 4 طبقه آنهم به زور! از طرفی در محیط دانشگاه سخن راندن از آمار کمی سالهاست کاری عبث و بیهوده خوانده میشود، حال شما از کمیت سخن به میان آورده اید؛ این یعنی عوامفریبی.

از افزایش جذب هیئت علمی سخن به میان آورده اید، همه میدانند که بنابر سیاست وزارت علوم برای توسعه ی دانشگاه های کوچک آمار جذب هیئت علمی در این دانشگاه ها بشدت افزایش یافته و می توان گفت دانشگاه بناب از دیگر دانشگاه های همتراز جذب کمتری داشته است.

برای مثال یکی از دانشگاه های همتراز در سه سال اخیر 90 نفر جذب هیئت علمی داشته است.

نکته ی دیگر در این مورد رشته های جذب شده میباشد که بهتر بود نام رشته ها نیز ذکر شود تا مردم قضاوت کنند که این رشته ها آیا از رشته های مورد توجه بازار کار است یا رشته ای مانند نساجی و غیره بوده است.

ناگفته نماند اعمال نفوذ های نامبارکی نیز در این مورد وجود دارد که نمونه آن جذب آقای ر-م از خویشاوندان دکتر حقیقت دوست در این مرکز میباشد.

اما آزار دهنده ترین بخش نامه مربوط به ایراد اتهام از سوی ایشان نسبت به کسانیست که آقای دکتر حقیقت دوست ادعا دارد سالهاست در بناب با توسعه ی مراکز علمی و دانشگاهی مقابله میکنند و عوامفریبند و یک روز هم در دانشگاه نبوده اند و از همه مهمتر نا آگاه به علم و دانشند.

آقای دکتر حقیقت دوست نمیدانم جناب وزیر وقت نمودند نامه ی شما را بخوانند یا یکی از معاونانشان نامه ی استعفای رییس برکنار شده ی یکی از واحد های دانشگاهی را خوانده اند.

شاید آنهایی که در وزارتخانه نامه ی شما را میخوانند ندانند منظور شما چه کسانیست اما آنهایی که در بناب این نامه را مطالعه کنند به سادگی درمی یابند که منظور شما خاندان بنابی و شخص نماینده بناب در مجلس شورای اسلامی است.

قصدی برای جانبداری از شیخ رضا یا پدرشان را ندارم چرا که انتقادات سختی به هر دوی آنها داشته و دارم و نوشته های زیادی را در انتقاد از ایشان نگاشته ام اما بهتر است برای تنویر افکارتان چند سطر کوتاه بنویسم.

تا جایی که در حافظه ی مردم بناب ثبت شده قرن هاست این خاندان، خاندان علم و عالمان دینی بوده و هنوز هم اینگونه است.

شاید شما اطلاع ندارید یا دانسته انکار میکنید که از این خاندان در حال حاضر 6 نفر یا دارای مدرک دانشگاهی دکترا هستند یا در این مقطع در حال تحصیل میباشند.

شاید نمیدانید که شیخ رضا باقری بنابی چند سال زودتر از شما تدریس در دانشگاه را آغاز نموده اند! حال چگونه ادعا میکنید حتی یک روز هم دانشگاه نبوده اند؟ در یکی از سایت های خبری که مصاحبه ای سفارشی با شما انجام داده بود بزرگترین افتخار دوران مدیریتی تان را عدم دخالت افراد غیر دانشگاهی در امورات دانشگاه بناب اعلام فرموده اید.

آیا حضرتعالی و افرادی امثال شما همان کسانی نبودید که به خاطر چشم داشتتان در میزهای ریاست بناب در انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی به جای حمایت از شخصیتی علمی، خدوم و متعصب چون پروفسور صدیقی بنابی از فردی با اصالت غیر بنابی و لیسانس سهمیه ای حمایت نمودید و بناب را دچار یک عقبگرد 100 ساله نمودید؟ حال چگونه از ارزش علم و آگاهی دم میزنید؟ آیا شما نبودید که ق-م ن را در دانشگاه بناب همه کاره کردید و تنها مرکز علمی بناب را که تا قبل از شما از آفت سیاست زدگی به دور مانده بود به یک حیات خلوت کاریابی تبدیل نمودید؟ اما در پایان از جناب وزیر خواسته اید مستقلا فردی را برای ریاست دانشگاه بناب انتخاب نمایند.

به حول قوه ی الهی کسی امروز بر صندلی ریاست این مرکز آموزشی تکیه زده که مرتبه ی علمی شان از شما بالاتر بوده و تعداد مقالات ایشان چندین و شاید ده ها برابر تعداد مقالات حضرتعالیست و خوشبختانه یک فرد کاملا علمی و غیر سیاسی می باشد و متانت ایشان زبانزد است و در جریانات اخیر هم بخوبی این نکته اثبات گردید.

والعاقبه للمتقین ارسالی از: شحنه.